به وب سايت شخصی برادر مهدي جهان ميهن خوش آمديد - اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً - دوست گرامي خواهشمنداست بعد از بازديد مطالب ارائه طريق فرمائيد هرگونه کپي برداري از اشعار باذکرنام شاعربلامانع است - متن اشعارسروده شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان میهن(علمدار)
متن اشعارسروده شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان میهن(علمدار)
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

 

 

 

 

*****(متن اشعارشب هشتم-حضرت علی اکبر(ع))

درمدح حضرت علی اکبر(ع)

شاگرددرس عباس(ع)،فرزندمولا

علی اکبر(ع)حسین(ع)،فرزندلیلا

برون زخیمه آمد مه بنی هاشم

همه محو آن قدوقامت رعنا

تاآن دم حرفی نزدتاکه دید

دشمن رجزمی خواندوغریب است بابا

زانوی ادب زدبه پیش مولایش

اذن میدان خواست تاکندغوغا

حلقه زداشک درچشم حسین(ع)

نگاهی کردبرآن قدو بالا

گفت کمی مقابل پدرراه برو

ای شبیه پیمبرخلقاًوخلقا

خواهرانت می خواهندتماشایت کنند

بروبا  اهل خیام وداعی  نما

وارد خیمه شدهمه گرفتند دوروبرش

مادردرآغوش گرفت وعمه می کرددعا

ناگه صدایی از لشکردشمن بلندشد

حسین(ع)،آیاکسی نیست بجنگدباما؟

گیسوان را،لباس را،زدست محرمان کشید

ای اهل خیام رهایم کنید رها

مگرنمی بینیدکه رجزمی خواندعدو

نمی توانم ببینم بیشترغربت آقا

لباس رزم به تن وسوارمرکب

زدبه دل لشکروبازکرد راه

آن طرف عباس(ع)تکبیری گفت

وبلندفریادزد ماشاء ا....

این طرف همه اهل خیام می گفتند

لاحول ولاقوه الابالله

پیرمردان لشکردشمن می گفتندبهم

آمدبه جنگ مارسول(ص) خدا

مانمی جنگیم بااین جوان دلیر

پیچید میان لشکردشمن این صدا

ناگهان صدایی بلندشدکه رجزمی خواند

اناعلی بن حسین بن علی مرتضا(ع)

پدرم حسین(ع)وجدم رسول ا...(ص)

منم زنسل علی (ع)وحضرت زهرا(ع)

تاشنیدندکه اوزنسل علی مرتضاست(ع)

آنهایی که مانده بودنداز مدینه درکوچه ها

دیدندکه حریف اوتک به تک نمی شوند

هرکس که نیزه داشت می زددرآنجا

چه بگویم که بااوچه کردند،واویلا

آنقدرزدند که علی (ع)شدارباًاربا

 

***(روضه علی اکبر(ع))

برخیز که زهرا(س)از جنان رسیده

دست به کمرودوان دوان رسیده

گریه می کند ومی گویدای وای

عمرتوچه زودبه پایان  رسیده

---

ارباًارباشدی به زیرسم مرکب

پدررامی خواندی هردم به لب

بگفتی قصه ای درسینه دارم

زبعدمن چه آیدبرسرزینب(ع)

---

جوانان بنی هاشم بیائید

علی(ع)رابردرخیمه رسانید

نگوئیدمادرش لیلابیاید

کفن برقامت اکبر(ع)نماید

خداداندکه شرمنده ازاویم

چگونه من جواب اوبگویم

چطوری من ببینم مادرش را

علی اکبرش(ع)شدارباًاربا

بگوئیدخواهرم زینب(س)بیاید

عبایم رابگیردپهن نماید

---

ازتبارعشقم ولبریزاحساسم

شاگردکلاس درس عباسم(ع)

غیرتم ازمدینه تلاطم گرفت

دائم به یادپرپرشدن یاسم

اگرتمام لشکرحمله کندبه من

آماده جنگم و نمی هراسم

 

***(شعرسینه زنی سنگین حضرت علی اکبر(ع))

حضرت علی اکبر(ع)

پاشوای اکبرم(ع)-اومدم ببرم

توروسوی خیمه های حرم

نمی تونی بابا-که پاشی توزجا

می بینم که شدی توارباًاربا

اکبرم(ع)-ای عسای پیری ام پیرم مکن

اکبرم(ع)- تونروبابا زمین گیرم مکن

اکبرم(ع)-پاشوتا  یار  باباشی

نه بابا- پا نشو از هم می پاشی

علی اکبر(ع)علی(ع)4

دائم می خوانم –پسرجوانم

پاشوبابا ببین قدکمانم

تشنه جان دادی –رو خاک افتادی

یک تنه بادشمناتوایستادی

اکبرم(ع)- مادرت منتظره توی حرم

اکبرم(ع)- پاشوباز پیش بابابزن قدم

اکبرم (ع)-پاشوبابا  آبروموبخر

اکبرم (ع)-عمه روازبین نامحرم ببر

علی اکبر(ع)علی(ع)4

می خوام برگردونم-اما نمی تونم

بدن توباباکرده کمونم

بیازینب(س)خواهر-تاببریم اکبر(ع)

ازبس پاره پاره گشته این پیکر

اکبرم(ع)-چقدرقدتوباباکشیده است

اکبرم(ع)-کی بااسب روبدن تودویده ست

اکبرم (ع)-پاشوکه منتظره خواهرت

اکبرم(ع)-پاشوکه منتظره مادرت

علی اکبر(ع)علی(ع)4

پاشوگشتم تنها-پاشوپیش بابا

بعدتوعلی(ع)خاک برسردنیا

پاشوای دلاور-بودی من رویاور

چشم به راه توئه توخیمه مادر

اکبرم(ع)-چطوری من ببرم پیکرت

اکبرم (ع)-توخیمه منتظره مادرت

اکبرم (ع)-چی شد اون زلفای سیاه تو

اکبرم(ع)-بگوباباچی بوده گناه تو

علی اکبر(ع)علی(ع)4.

 

***(سینه زنی شور-حضرت علی اکبر(ع))

حضرت علی اکبر(ع)

شدی زبون زداکبر(ع)-وقتی زدی به لشکر

انگارزجاکندعلی(ع)-دوباره درب خیبر2

قدرتی داری-علی(ع)

ضربتی داری - علی(ع)

شیرشکاری- علی(ع)

کردی تویاری- علی(ع)

علی(ع) علی(ع) 4

هرکی اومدسوی-قدرت بازوی تو

به خاک کشانددشمنو-تیغ دوابروی تو2

ا...اکبر- علی(ع)

شیردلاور- علی(ع)

شبیه حیدر(ع)- علی(ع)

کندتوخیبر- علی(ع)

علی(ع) علی(ع)4

گرچه توهستی جوون-دشمن از توهراسوم

می جنگی همچون حیدر(ع)-داری از حیدر(ع)نشون 2

ای اسدا...- علی(ع)

تویدا...- علی(ع)

وقتی می جنگی –می گند

همه ماشاءا..- علی(ع)

علی(ع) علی(ع)4

چیکارکنم که پاشی-یاردل باباشی

می ترسم که ببوسم –داری ازهم می پاشی2

ای ارباًاربا- علی(ع)

عزیززهرا(ع)- علی(ع)

رحمی به حالم –نما

شدم من تنها- علی(ع)

علی(ع) علی(ع)4

پهلوت شکسته اکبر(ع)-شبیه زهرا(س)مادر

آتیش زدند به خیمه-به یادکوچه ودر2

رفتی جوانم- علی(ع)

پاشوکمانم- علی(ع)

پاشوکه بعدت –بابا

زنده نمانم- علی(ع)

علی(ع) علی(ع)4

قصه ای توچشاته-دلت همچون فراته

الهی من بمیرم-رقیه (س)چشم به راته2

شبه الپیمبر(س)- علی(ع)

ا...اکبر- علی(ع)

منتظرت –نشسته

توخیمه مادر- علی(ع)

علی(ع) علی(ع)2

****

سینه زنی سنگین (محرم )

نصرمن ا... وفتح غریب

رسیده بازمحرمت-این دل توحرمت

نظرنمااز کرمت –این دل توحرمت

سرم به زیرقدمت-این دل توحرمت

دوباره این دلم هوائی حرم شد

سینه زن وگریه کن زیرعلم شد

شکرخدادوباره بازتوهیئت هستم

سهم من از باتوبودن آقاکرم شد

نوکردرگاه توام چون حبیب- نصرمن ا... وفتح غریب

ارباب ماسینه زنا-شاه کربلا

ارباب مادیوونه ها-شاه کربلا

تنها توئی مشکل گشا-شاه کربلا

هستی من زنده شد ازهست تو

زنجیرنوکریم باشه دست تو

به شوروشوق دل من نظرکن

این دل عاشق شده باز مست تو

شنیده ام که بودی آقای غریب - نصرمن ا... وفتح غریب

میون ذکریاربم-عبدالزینبم(س)

ذکرتوروی لبم-عبدالزینبم(س)

کربلاخواب هرشبم-عبدالزینبم (س)

زینب(س) نبینه روی نیزه ها سرتو

قرآن نخوان طاقت نداره خواهرتو

بلند شوای عزیز قلب مادرمن

به قتله گاه اومده امشب مادرتو

ذکرلب مادربودام یجیب - نصرمن ا... وفتح غریب

 

***(رجزحیدرامیرالمومنین(ع))

حیدر(ع)

منکه غلام قنبرم-عاشق روی حیدرم(ع)

عشق علی(ع)هست هدفم-من سگ شاه نجفم

گوئیدبه آوای جلی-عشق فقط عشق علی(ع)

---

سائل این می کده ام-مستم ومن می زده ام

به سیم آخرمی زنیم-ما دم زحیدر(ع)می زنیم

دردست اوهفت آسمان-حیدرامیرالمومنان(ع)

-----

مست وخمارتوشدیم-مابی قرارتوشدیم

لطمه زنان لطمه زنید-کوه هارواز جابکنید

ای یارختم المرسلین(ص)-حیدرامیرالمومنین(ع)

----

توشوروتوی هروله-شیرین تراز هرعسله

کوری چشم هرمله-ذکرت بهترین عمله

به سینه وسرمی زنیم-مادم زحیدر(ع)می زنیم

 

****(رجز عباسی(ع))

 

برسرخوانت نمک گیرشدم

من که زیرعلمت پیرشدم

ذکرتوگویم نیفتم برزمین

جان فدای  یل ام البنین (س)

 

****

 

آیدنوایی از جنان ابوالفضل(ع)

ذکرلب علم کشان ابوالفضل(ع)

ذکرلب هرپهلوان الوالفضل(ع)

داردزحیدر(ع)اونشان(ع)

 

****

 

پیش توشیران دشمن از مگس هم کمتراست

ذکرتواوج عبادات منواز حج رفتن هم بهتر است

قوت بازوی تو کوه رااز جا   می کند

رجز وقت نبردت یاامیرالمومنین(ع)حیدر(ع)است

 

****

 

صحبتت باکودکان باشدلطیف

قدرتت صدمردجنگی راحریف

آری آری قدرت حق شدعیان

ای که داری از علی(ع)صدهانشان

 

****

 

کاری کردی که مستم

باتومن حق پرستم

من دخیل عاشقی را

برسرکوی توبستم

 

****

 

درمان دل اهل ولائی عباس(ع)

درهردوجهان امیدمائی عباس(ع)

 

ای به قربان توو آن دست قلمت

تاابدباشد به دوشم علمت

 

****

 

تیغ ابروی توگشته قبله گاهم یاابوالفضل(ع)

من گداودردوعالم پادشاهم یاابوالفضل(ع)

 من زیرعلم چو  پهلوانم

من بی تودگرزنده نمانم

 

****

 

غیرتودگریارندارم

عشق توشده باغ وبهارم

این است دعایم هم شبها

تازیرعلم جان بسپارم

 

****

 

حک شدبه دلم داغ غم تو

من می کشم بردوش علم تو

شدقبله عشاق حرم تو

شرمنده شدم  از کرم  تو

 

****(مدح عباس(ع))

استاددرس نبردزخیمه نظاره گر

نظاره گررزم پسران برادر

آن طرف قاسم (س)زده بردل لشکر

این طرف غوغانموده علی اکبر(ع)

چونکه می دید رزم شاگردانش علمدار

ماشاءا...می گفت به پسران حیدرکرار(ع)

بماندکه به میدان نبرد چه رخ داد

کاری کردندکه به میدان رود استاد

آمدمقابل ارباب واذن میدان خواست

نمی توانم ببینم که  مولایم تنهاست

نگاهی به اوکردوآهی از دل حسین(ع)برخواست

علمدار،تاتوهستی خیمه هایم پابرجاست

غیرت ا...که هنوزلباس رزم نپوشیده بود

تشنگی کودکان اهل حرم را دیده   بود

فرمودکه تحمل ندارم بیشتر

از طرفی مرانامیده غلامت مادر

چونکه مولایش اذن میدان فرمود

واردخیمه شد،لباس رزم برتن نمود

تاکه جنگ خویش آغاز کرد

زدبه دل لشکروراه باز کرد

رجزی خواندمنم یل هاشمی نسب

انااخ الحسین(ع)،قتال العرب

دوباره زنده کردبه میدان حیدر(ع)کرار

حسین(ع)می گفت ماشاءا... علمدار

همه رابرخاک می انداخت صف به صف

همه لشکریک طرف وعباس(ع)یک طرف

دیدندنمی شوندحریف یل ام البنین(ع)

برای کشتنش دربین نخلهاکردندکمین

دیدندنمی تواننداینگونه اوراکشت

دست راستش جداکردنداز پشت

مشک رابه دست چپ گرفت وعازم

یاداطفال حرم درسرداشت دائم

تمام لشکربه سوی اوتاختند

دست دیگرش از بدن انداختند

باهزارامیدمشک آب رابه دندان گرفت

دشمن چودیداین صحنه راجان گرفت

نانجیبی برداشت عمودی آهنین را

شکافت فرق سریل ام البنین(س)را

چنان کاری بودکه تاآبرو رسید

ناگهان کنارخویش صدائی شنید

غرف خون شدسروروی وپیکرش

مادرش فاطمه(س)آمدبه سرش

منم زهرا(س)دختر رسول (ص)

حجت ابوالفضل(س)باشد قبول

سروده شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان میهن(علمدار)



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: