به وب سايت شخصی برادر مهدي جهان ميهن خوش آمديد - اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً - دوست گرامي خواهشمنداست بعد از بازديد مطالب ارائه طريق فرمائيد هرگونه کپي برداري از اشعار باذکرنام شاعربلامانع است - دوبیتی
دوبیتی
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

سخن بهر چه گویی در محافل

سخن هرگز نگو تاگردی  کامل

از آن گوهر که تو در سینه داری

بجا گو  و مشو از آن غافل

 

***

 

دلُم ناسازگاره با زمانه

کسی درد دل من را ندانه

الهی شکر این درگه نمایم

که این تنها برای من بمانه

 

***

 

گهی در سینه کردم من هوایت

گهی باخود اشک ریختم برایت

گهی افسوس آن دوران خوردم

گهی زائر شدم در بارگاهت

 

***

 

به سینه دردهایی شد نمایان

که آتش می زند براین دل وجان

به کی گویم دردم را خدایا

روان سازد زدیده اشک پنهان

 

***

 

زمانه با دلم درحال جنگ است

میان طره ات این دل به چنگ است

تو گویی که مرا از خاطرت  بَر

مُو گویم که مگر آن دل زسنگ است

 

****

 

فاصله در فاصله از یاد نبُرد یاد تورا

یاد ما اما چرا امشب نکردی بی وفا

لعل شیرین لبت اندر لبم آتش فروخت

لااقل امشب به خواب من بیا تو بی صدا

 

***

 

پروانه پریدو پر و بالم شکست

گرد غربت در درون من نشست

بده جامی که با دست تهی

بی خود از خودشوم مست مست

 

 

***

سائل دُردی کش میخانه ام

من اسیر این مَی و پیمانه ام

هرچه نوشم که عاقل نشوم

از غم هجر تو من دیوانه ام

 

***

خسته از این و آنم چه کنم

خسته اما جوانم ، چه کنم

بی وفایی فراوان دیده ام

پای عهد خودنمانم چه کنم

 

**

 

سرود جهان میهن

1402/06/11

 



شعر شعارمن (سروده مهدی جهان میهن )
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

 

همه دنیا شعار من همین است

چرا فال من دیوانه این است

 

چراحرفم نمی فهمد دگر کس

کلام درسینه محبس،گشته و بس

 

نه از یارم ، نه ازدوستم ، نه از غیری

چرا هرگز نمی بینم دگر خیری

 

هرآنکه با من آویخت دست یاری

قرارش بودم و  او  کرد خاری

 

 

به لوح دل نوشتم با غم دل

چرامارا نشد عشق تو حاصل

 

دراین دوران به لطف و محبت

دلم خسته ازین غم ها و محنت

 

عجب روزی شود آن روزکه بامن

نشینی و  زنی جامی بر تن

 

جهانت می شود جان جهانگیر

الهی تو مگردان از درت سیر

 

سروده مهدی جهان میهن

 

 



مرد کوته نظر (شعر سروده مهدی جهان میهن )
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

بنالم من زدست مردمی ظاهرنشانه

که قصد جان ما کردند باهر بهانه

 

همان بی عقل و بی فکر به ظاهر

که مومن خوانده خویش را درظواهر

 

همان که منسبی دارد به دستش

چنان این منسبش کرده که مستش

 

نه ترسی از خدا دارد چوکافر

به خود می بالدو این جای و این فر

 

همان کوته نظر بر جایگاهش

نیاندیشد به دنیا و به راهش

 

کجا این لایق این راه باشد

کجادر سینه اش یک آه باشد

 

به نامردی به چشم خود  بدیدم

چه حرفهایی ازاین مَردَک شنیدم

 

کجادر دین و مذهب این کلام است

که دائم بی حیا در انتقام است

 

خدایا این جهان خسته زکاراست

به سینه دردداردبیشمار است

 

سروده مهدی جهان میهن

28 مهرماه سال 1401



شعر دل تنگ یار (سروده مهدی جهان میهن )
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

دلم تنگ نگاراست یاالهی

دلی که بی قراراست یاالهی

 

زبویش همچنان من مست مستم

به یادش دل خمار است یاالهی

 

همان زیباروی پرکرشمه

همان که بردلم تنهانگاراست یا الهی

 

چراتقدیر من اینگونه باشد

که دور از من نگاراست یاالهی

 

جهانم من ولی یارب رسانی

همان که یارغار است یاالهی

 

سروده مهدی جهان میهن

27 مهرماه سال 1401



شعرعارفانه عاشقانه - سروده جهان میهن2
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

 

شعرعارفانه عاشقانه -

 

سروده جهان میهن

 

ای قرارقلب زارم  بیقرارم  کرده ای

دل ستاندی ازدلم دیوانه وارم کرده ای

سخت بوددوری زتویک دم برای قلب من

توبگوفکری به حال چشم اشکبارم کرده ای

برده ای عقل از سرم دلداده ام برزلف تو

ازچه رو انگشت نمای سربازارم کرده ای

هرچه دارم مال تو،حتی جان وتنم

ای دوای دردمن بنگر بیمارم کرده ای

جان بده برجان من تاکه برویم پیش تو

دم به دم ازچه مراتشنه دیدارم کرده ای

گرچه حبسم کرده ای درقلب خویش

بس چه خوش باشداسیری وگرفتارم کرده ای

 

 

-----

 

دلاعاشق شدن دارد صفائی

امان از روز وصل و ازجدائی

ببین معشوق من بامن چه کرده

که اینگونه شدم بهرش هوائی

الهی یاالهی یا الهی

به لب دارم برای اودعائی

مگیراز اوخوشی عالمین را

بده بال وپری بهر  رهائی 

 

 

 

سروده شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان میهن

 

 

 

 

 

---------------------

 

کانال رسمی شاعر ومداح اهل بیت برادر حاج مهدی جهان میهن(علمدار)
 
(با بیش از ۱۰۰۰ بیت شعر به همراه سبک و مطالب جذاب و... ) 
 
 
 
وب سایت 
 
ارتباط مستقیم وانتقاد و پیشنهاد
 
@ravabetomoomi_1            
 
یا 
@ravabetomoomi_2
 
یا
 
@ravabetomoomi_3
 
 
    التماس دعای فرج


شعرعارفانه عاشقانه - سروده جهان میهن
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

شعرعارفانه عاشقانه - سروده جهان میهن

 

کو نگارم که آید به   برم

تاببیندکه چه آمدبه سرم

 

عاشقم،عشق مرازنده کند

روزگاری که درآن دربه درم

 

همدم خلوت این دل شود

لحظه ای درشب تار،اوقمرم

 

گیسوانش ببوسم مست شوم

بی خوداز خوداشک رودازبصرم

 

یارب این وصل رسان بردل من

تشنه گرمی دست  سحرم

 

منم آن مرغ غزلخوان عشق

گرچه سوخت ازغم عشق بال وپرم

 

سروده جهان میهن

 

---------------------

 

کانال رسمی شاعر ومداح اهل بیت برادر حاج مهدی جهان میهن(علمدار)
 
(با بیش از ۱۰۰۰ بیت شعر به همراه سبک و مطالب جذاب و... ) 
 
 
 
وب سایت 
 
ارتباط مستقیم وانتقاد و پیشنهاد
 
@ravabetomoomi_1            
 
یا 
@ravabetomoomi_2
 
یا
 
@ravabetomoomi_3
 
 
    التماس دعای فرج

 



شعرطنز درمدح جناب دکتر احمدی (استاد دانشگاه آزاد کارشناسی ارشد حقوق اداری)
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

 

ضمن تشکراز زحمات ایشان

جناب آقای دکتر احمدی (استاد حقوق اداری -دانشگاه آزاد)

شعری طنزسردوه شاعر مهدی جهان میهن

 

ای سرو بلند قامت که  همتا      نداری - استاد

اجازه می دهی برایت بخوانم اشعاری -استاد

عمری درس خواندم تا به اینجا رسیده ام

دستم سوی شماست بهریاری -  استاد

می دانم کرمت بسیاراست این ترم

کرم کن برمن ، هرچه داری - استاد

گرچه دانشگاه آزاداست، ولی درقفسم

 چه کنم با اوضاع عیال واری - استاد

راستی عجب مطالبی می گذاری درگروه

حداقل پرمی شود وقت بیکاری-استاد

 ما که درس نداشتیم تاکنون باشما

ولی خواب راگرفته ازمن حقوق اداری-استاد

چند نمره بدی جای دوری نمی رود

رحمی کن براین گریه وزاری -استاد

راستی شنیده ام که همشهری هستیم

راست می گویندکه هستی سبزواری-استاد

من اهل محله های پائین  شهرم

شما اهل کدام محله وبازاری -استاد

دیشب که سوالی فرستادی درگروه

من هم گوش می دادم ترانه ناری ناری-استاد

باآن همه شادی ترانه   بندری

اشک ازبصرم شدجاری - استاد

عجب سوالی،چندخط،چند بند

میشه جوابشم خودت بیاری - استاد

شماکه فوق راگرفتی و دکترا  داری

نکند گرفتی دکترای افتخای - استاد

اوضاع دانشگاه بهم ریخته ست نمره بده

راضی نباش ببینم اینهمه بی بندوباری-استاد

تومیزبانی و من میهمانم این ترم

میزبان هست اهل سفره داری - استاد

ختم کلام ، صحبت کوتاه کنم

بده نمره تاکنم شکرگزاری - استاد

راستی کربلاکه بودم  ایام اربعین

خیلی برایت دعاکردم بین عزاداری-استاد

اشک ما که درآمد چقدر دلسنگی

اصلاً انگار که دل نداری - استاد

شهریه این ترمم شده 3 میلیون تومان

می دانی حقوقم هست چندهزاری-استاد

به خودت نگاه نکن وضعت خوب است

همه گویندخیلی پولداری - استاد

نیازبه گفتن نیست ازظاهرت مشخص است

می پوشی عجب کت وشلواری - استاد

بااینهمه کتاب و سوال وتحقیق که داده ای

هر روز اشک مرا درمیاری - استاد

خودمم می دانم برای مدارک آمده ام

ماراچه به وکالت و دادیاری - استاد

بس است رمق رفت از قلمم نمره بده

همه خوب می دانندبزرگواری - استاد

 

همه گویند شغل شما  شغل   انبیاست

دعایم همیشه برای سلامتی شماست

 

 

سروده جهان میهن

 

 

 



شعرسروده جهان میهن1395 -3
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

پایگاه اشعارحاج مهدی جهان میهن 

کوه  توان شنیدن حدیث عشق مراندارد
تومپنداری که دلم چون کوه سنگ است
باید امشب جور دیگر به من نگاه کنی
چون کوه استوارم  ولی دلم تنگ است
میان سینه تو جای کدامین عشق است
طره گیسوان  تو اسیر این چنگ است
ملامتم می کنند که چرا غرق عشقی
برای من  بدون عشق ماندن ننگ است
میان عشق توعمری دست وپا می زنم
دریاب مرا مگر دل تو از سنگ  است
منی که روز و شبم درهوای توگذشت
ضربان قلبم با نفسهایت هماهنگ است
مرا به وصل خویش دمی بپذیر ای گل
اگر چه حنای من پیش تو بی رنگ است
نسیمی وزید و صدای تو را برایم آورد
دلنوازترین نوابرای من همین آهنگ است
اگر دولت دنیا به من بخشند ولی  باز
بدون تو کمیتم در دو جهان لنگ است

سروده جهان میهن ،
یکشنبه شب سال ۹۵
پایگاه اشعارحاج مهدی جهان میهن 

https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ

پایگاه

http://Www.jahanmihan.ir



شعرسروده جهان میهن1395 -2
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

پایگاه اشعارحاج مهدی جهان میهن 

دلخوشم ،دلخوش لحظه دیدار توام
ای گلم ،  تو طبیبی   من  بیمار  توام

هرگز این فاصله ها کم نکند عشق مرا
تا نفس دارم به سینه ،گویم  یار توام

عاقبت همدم  هم  می گردیم به چه خوب
همه عمر م  در پی  سایه دیوار توام

بس که حالم خرابست در رهت جان دلم
تو نخواهی و مپندار که سربار  توام

در ره عشق عزیزم، خطر باید  کرد
تاکه یارت بگوید لایق تومار  توام

گربمیرم هزار بار ولی به شوق تو
سرازخاک برآرم چون گرفتارتوام

گر چه  تقدیر  ما را  زهم  دور  کرد
دوباره گویم تشنه لحظه دیدارتوام

بدون تومرابه زندگانی  امیدی نیست
گر که زنده ام خوش با اشعار توام

برای رسیدن به عشق پروازبایدکرد
چقدرسوی من آمدی منتظراقرارتوام

سخت است بدون توگذشتن از زمان
چگونه بگویم شب وروزدرانتظارتوام

 

 

پایگاه اشعارحاج مهدی جهان میهن 

https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ

پایگاه

http://Www.jahanmihan.ir



شعرسروده جهان میهن1395
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

عجب شبی ست، شب عاشقی
هوای وصل وتاب و تب عاشقی
دگرمناجات و دعای من اثرندارد
هیچ ذکری  نشود یارب  عاشقی
مرا ملامت مکن که دست بردارم
مگر نمی دانی چشیدم رطب عاشقی
دلم شکست زجور و جفای زمانه
خوشم به بوسه ای از لب عاشقی

سروده جهان میهن ،علمدار

پایگاه اشعارحاج مهدی جهان میهن 

https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ

پایگاه

http://Www.jahanmihan.ir



شعرسروده جهان میهن1395
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

 

اسیر عشقم، گرفتار  زندانت  شدم
قبولم کن،اگر چه بلای جانت شدم
تو از من دوری و درسینه جا داری
شبی درخواب دیدم مهمانت شدم
مراباعشق وعاشقی هرگزنبودآشنایی
تورا یک دم دیدم ،عمری حیرانت شدم
شدم شب گردتو در  کوچه های  وصل
بگو برمن کجایی که سرگردانت شدم

سروده جهان میهن

پایگاه اشعارحاج مهدی جهان میهن 

https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ

پایگاه

http://Www.jahanmihan.ir



شعرعرفانی سروده جهان میهن 95
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

الهی شور  احساسم  عطا  کن
مرا از خود جدا و با خدا  کن
اگرچه سرکش است این نفس اما
مرا باهرچه خوبیست آشناکن
اگرچه  توبه کردم هی شکستم
مرا دور ازاینهمه رنگ وریا کن
جهان پر شد زجور وکینه وظلم
بیا  عدل و عدالت را بپا  کن
چه گویم از کاربی عقلان دوران
دلم را اهل جود، اهل رضا  کن

سروده جهان میهن

تلگرام
https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ

پایگاه

Www.jahanmihan.ir



اشعارمتفرقه (عارفانه وعاشقانه ) سروده جهان میهن(علمدار1395)
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

 

https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ

دلی که اسیر توست اسیرهر کس وناکس نشود
مرا به مهر خویش دعوت کن که این بس نشود
میان این علف های هرزدست وپایم گره خورده
گل لاله هیچ وقت همدم ویاور خاروخس نشود

 

سروده جها ن میهن'علمدار

https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ

https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ

گرفت دلم  زجور وجفای زمانه
زغصه وغم آتش زدل زندزبانه
چنان سرو خمیده خمیدم به باغ
شکست شاخ و برگم به هر بهانه

سروده جهان میهن 'علمدار

https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ

چشمم به در دوخته  ،نیامدی
دلم زهجرتو  سوخته ،نیامدی
رسیدجمعه و لحظه دیداربیا
ای درمان قلب های بیمار بیا
ای مسافر خسته دوران  بیا
یوسف گمگشته  کنعان  بیا
بیا که بی تو صفا ندارد دلم
کسی به غیر شما ندارد دلم
بیا تا  کربلایی    شویم  همه
دست منو دامان توپسرفاطمه(س)

سروده جهان میهن 'علمدار

https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ

https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ

درون سینه غم بسیار دارم
دوباره  من هوای  یار دارم
مرا امید نیست برزندگانی
تنی رنجور،سری بیماردارم
مرو ای روزگار اینگونه امشب
تحمل کن که با تو کار دارم
به شوق وصل اوامیدوارم
امید بر لحظه دیدار  دارم

سروده جهان میهن 'علمدار'
شب سه شنبه ساعت ۱ بامداد

https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ

هوای دیدنت در به درم  کرد
چنان مرغ بی بال وپرم کرد
ربود جان از درون سینه من
سپرد برآتش وخاکسترم کرد

سروده جهان میهن
https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ
https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ
گلم پژمرده ام،  من  تشنه  آب    حیاتم
اسیر غصه ام ،کی می دهی ازغم نجاتم
نمانده دردلم  جایی برای شادباشی عشق
شدم دیوانه ، این دیوانگی باشد صفاتم
    سروده جهان میهن 'علمدار'



دلا دیوانگی درکوی دلبر  کن
مرا بیش ازپیش عاشقتر کن
هوای دیدنش سرمستم میکند
نصیبم چهره آن خوش منظرکن
مرادرخانه ات میهمان کن امشب
بیاو این فاصله هارا کمتر کن
خوشم گرجان دهم درراه تو
چنان لاله مراامشب پرپر کن
زخود بی خود شدم با تو ببین
مستم  و رسوای این شهر کن

سروده جهان میهن
https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ



اشعارمتفرقه (عارفانه وعاشقانه ) سروده جهان میهن(علمدار1395)
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

دوبیتی های عاشقانه وعارفانه  سروده جهان میهن(علمدار1395)

 

بده ساقی می از      جام شرابت

که امشب مستم وگشتم خرابت

مرا    درآتش     عشقت بسوزان

که خوش   باشد برای من عذابت

 

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

*****

 

کاش این صبح ،صبح وصل ماباشد

یاکه دل مابه وسعت     دریاباشد

کاش نسیمی بوزدوبوی توآورد

که مجنون مست ازبوی لیلاباشد

 

 

سروده جهان میهن(علمدار1395)

*****

 

 

ما رابا     جام عشقت   آفریدند

به دل نقش رخ ماهت کشیدند

 

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

*****

 

گرچه حاصل عشق منو   تو غم است

رشته این عشق تاقیامت محکم است

 

*****

 

نگوبی وفائی ، که از توآموختم

هرروزدیده برره آمدنت دوختم 

چنان سنگ خاراسخت شددلم

درهجرتومن اینگونه    سوختم

حدیث عشق من کسی نتوان شنید

که شعله برتمام اندامش افروختم 

 

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

*****

 

ازدیده ام رفتی و در دل خانه ات

چه کردی بامن که شدم دیوانه ات

حجاب میان من و تو فاصله هاست

به لوح دل نام تو، خدا گواست 

بیاکه محتاج نقش ونگارروی توام 

اسیرودربندسلسله گیسوی توام

مرابه خاطره ای امش میهمان کن

بیاودردهای کهنه مرا   درمان  کن 

اگرچه مرابه دست بادها سپرده ای 

خوشم که هنوز مراازیاد   نبرده ای

 

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

*****

 

منی که به سیم وزردنیا اسیرم

باچه رویی سراغ ازکوی توبگیرم

توآنی که بی بدیلی درهردوجهان 

من آنم که پرده زنی کنار  حقیرم

اگرچه امیدی به کارمن نیست لیک

عشق توای یاربنهفته در  ضمیرم

ای باران رحمت الهی برمن ببار

تشنه جرعه ای آب همچون کویرم

 

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

******

 

قسم به رود وماه وستاره

که دلم درهوای توبیقراره

نگارغیب از نظرکی میایی

بیاکه زمستان رفت وبهاره

هوای وصل توبال وپرم داد

هوای تودارم به سینه دوباره

 

سروده جهان میهن(علمدار1395)

********

 

بوی بهارو صدای هزار وچلچله

هوای تورا درسینه ام تداعی کرد

امان ازین همه فاصله ،چه کنم

که نصیب منو تو   جدایی کرد

دوباره ترنم  سرسبزی   صحرا

مرابه سوی توای گل هوایی کرد

به وصل تو هردم    امیدوارم

به عشقی که دردلم،خدایی کرد

 

سروده جهان میهن(علمدار1395)

*****

ای یارکه دور از ما افتاده ای

دل رابه تقدیرخویش داده ای

 

سروده جهان میهن(علمدار1395)

****

 

چشمم به راه و درانتظارت

بیاتاشوم عمری خدمتگزارت

 

سروده جهان میهن(علمدار1395)

 ***

 

نوبهاران  درره وجامع به تن

از گل لاله زمین گلگون کفن

چشمه ساران جاری از زمین

بلبلان نغمه سرای هرچمن

آن خالق چیره دست وخلاق

جان تازه دادبر دشت و دمن

 

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

******

 

 

عید آمد و بی توندارد صفائی

ای خرم زتوفصل بهاران کجایی

سبزاست زمین زالطاف الهی

کی از پس این پرده غیبت برآیی

جانم به لب آمددرین    روزگاران

من ماندم واین همه داغ جدایی

عیدآمدوبافریاد   اناالحق بیاتو

امسال به عیدمابده حال وهوایی

یاصاحب الزمان(عج)بیاکه امسال

تواولین سین سفرهای دل مایی

 

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

**************

 

 

گرچه آن یاربی وفانگیرد سراغم

ولی هوای وصلش بود درمان فراقم

اگرکه او میل دیدارما ندارد ولیکن

ذره ای کم نشود از اینهمه اشتیاقم

 

سروده جهان میهن(علمدار1395) 

******

درهوای وصل تو آواره ام

آن رخ مه گونه کردبیچاره ام

 

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

****

دلادیوانگی  درکوی دلبرکن

مرادرراه اوچون لاله پرپرکن

منم مجنون درین دریای طوفانی

جنونم رابیفزای ومرامجنون ترکن

 

 

سروده جهان میهن(علمدار1395)

****

هوای عشق تو دربه درم کرد

مراباوصل خود شادم کن امشب

توخودطعم غریبی راچشیدی

میان خلوتت یادم  کن امشب

اسیرخاروخس کشتم چه گویم

بیاواز قفس  آزادم کن امشب

تویی شیرین قصه های عشقم ای گل

خدایادررهش فرهادم کن امشب

 

سروده جهان میهن(علمدار1395)

 

---------

به صبح روز وصل توامیدوارم

برای همین دست بردعا بردارم

بی بدیلی وجهان چون توندید

ای به فدای توتمام ایل وتبارم

اگرچه خزان زده این دورانم

ولی هرروز منتظرفصل بهارم

صبرایوب ندارم بگوچه کنم

به شوق وصل توسرشدروزگارم

 

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

----

 

 

 



شعرسروده شاعرجهان میهن (علمدار) 1394
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

*****

گردغم

نشسته گردغم به رخسارم

زجوروجفای این زمانه بیزارم

الهی مددی کن به این عاشق دلتنگ

که لطف توست اینگونه شب زنده دارم

یاایهاالعزیز،رشته کارهادردست توست

توغنی هستی ومن همان بنده بیمارم

دست مراگرفته ای ،راه نشانم دادی

اشتباه رفتم ولی به امیدلطف پروردگارم

مرابه اصل ذات خویش برسان

که درین دیر انگشت نمای سربازارم

آمدم تانیفتم از قلم از دفترکراماتت

من همان شاعرخسته دل تو، علمدارم

 

سروده جهان میهن (علمدار)1394



غم عشق سروده جهان میهن ----94/03/13
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

دل شکستن کارهردلختسه نیست

تودلت برعشق من وابسته نسیت

درمیان ذهن من جای توماند

درمیان شعرمن نای توماند

هرچه گویم ازتومن راسیرنیست

توبدان خودکرده راتدبیرنیست

حرف رفتن گفته ای  قلبم شکست

بندبندوجودبهرتوازهم گسست

یادتوزنده نگه داردوجودم نازنین

بسته برتو تاروپودم نازنین

کاش اینگونه نمی شدکارمن

می گرفت یک دم سراغم یارمن

زندگی خواهم کردسالهادرفراقش

درمیان شعرخویش بگیرم من سراغش

رسم عشق است این جدائیهابدان

دم مزن اینگونه از این بی وفائی هابدان

گرچه سخت است دردعشق دلبرم

تاقیامت درمیان عشق اوشعله ورم

 

غم عشق سروده جهان میهن ----94/03/13

 

 

 

 

 

 



یارترک (سروده علمدار)جهان میهن
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

*****

یارترک

ای عشق تونقطه آغازم

دوباره به هوای تودرسوزوسازم

ازدل عاشق من کس باخبرنیست

به این همه وابستگی خویش می نازم

اسیریارترکم که دورست زمن

چگونه بگویم اسیرعشق فرنازم

عقده ایست میان این دل عاشق

خدایافقط تومیدانی ازین رازم

بیاوبه وصل خویش شادم کن

بیاکه باعشق تومن   سرافرازم

به شهریارشهرخویش بگوکه من

بسوی تودائماً در  پروازم

اگربه وصل تونرسم بازهم من

به شعرگفتن برای تومی پردازم

*****

سروده علمدارشاعرومداح اهل بیت جهان میهن



شعرحق (سروده جهان میهن (علمدار)1394
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

*****

حق

به حق دل ببند که حق والاست

تومی روی و اوهمیشه پابرجاست

چنانکه رسم نیکانست حق پرستی

چنانکه حاصل اوبس زیباست

زاسوه حق حیدر(ع)کراربیاموز

که فرموده حق سرلوحه کارهاست

بگیردست آن مردافتاده ازپارا

که اوصاحب این قامت رعناست

مغروراین طره زیباوقامت مشو

که آنچه داده امانتی دردست ماست

توحامی حق باش ،به زندگانی خویش

 

که حق شستشودهنده   دلهاست

 

شعرحق (سروده جهان میهن (علمدار))1394

 

 

*****



سروده شاعر(جهان میهن -علمدار) 9/07/1393روز پنج شنبه
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

دردلم هرشب وروز،سوزونوای توبود

هرچه راکه شنوم من،صدای توبود

برسرراهت به قربانگاه آورده ام من

جان ناقابل من هم به فدای توبود

کافرم،از دین برونم  تو بدان

که خدای من عاشق خدای توبود

گرچه دادی پر  پرواز م و لیکن

مرغ عشقم پرگرفته درهوای توبود

چون گذشت این کیمیااز دست من

گربلااینس دلم غرق بلای تو بود

اوج عشقست که دل یادتوکرد

دیده بستم که این دل آشنای توبود

خودعلمدارم ولیکن آمده تاکه بگویم

تاابدهستی من زیرلوای توبود

 

سروده شاعر(جهان میهن -علمدار) 9/07/1393روز پنج شنبه



شعرسروده شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهد ی جهان میهن(علمدار)عاشقانه -عارفانه
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

دلبرم برده زکف صبروقرارم

کی شودسرزیرپای اوگذارم

آنچه من گویم برآیدازدلم

سالی که نکوست پیداست از بهارم

سایه ام نیست ،آنکه هرروز بامنست

گرچه دوری لیک،هستی درکنارم

تومرنجان از خودت این عشق ما

دیدن روی توباشد افتخارم

ترسم اینست که بیائی ونباشم

سرگذاری عاشقانه برمزارم

 

سروده جهان میهن(علمدار)فروردین 1393



بایادیار(سروده علمدار)
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

توکه بامن صادقی ،می دانی چه می کشم

بامن مگواز عاشقی ، می دانی چه می کشم

گمانم به آرزویم می ر سم  آخربدان

                توبرای دلم لایقی  ، می دانی چه می کشم

                آرامش خاطرم داده ای ای نگارا  بیشتر

          حرف بگو برایم حرف ناطقی، می دانی چه می کشم

میان خواب خویش دمی بیا  سراغم امشب

کنارمن بنشین دقایقی ، می دانی چه می کشم

به موج غم این دریاگرفتارم کرده ای

نهراسم زموج سواری قایقی، می دانی چه می کشم

اگرلیلی شدی منکه مجنون زاده ام ای گل

مگرنمی شنوی صدای هق هقی، می دانی چه می کشم

عشق تومی شود آخر قاتل علمدارت

توبرای من آئینه دقی ، می دانی چه می کشم

 

سروده(جهان میهن) علمدار(23/10/1392)



اشعارفراق (به یاددوستان )
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

عاشق وشیدای روی دلبرم

کی شود بینم که گشته یاورم

کرده هرشب خواب رابرمن حرام

یاداودرخاطرم شد   مستدام

دردعشقم کس نداند  غیر   او

دیدنش هرروز وشب شدآرزو

مه رخ ودرپیچ مویش من اسیر

پیش مجنون گشته لیلی بی نظیر

بردلم این رانویسم که صبورم ،یاربا

دائمامن پیش اویم گرچه دورم ،یاربا

 

 

****

 

دل زندپردرهوای دلبری

کی کندحس اوصفای دلبری

گررسدروزی به وصل یارخویش

می کندجان رافدای دلبری

این نفس هایم بوداز شوق عشق

می سرایدشعر ، برای دلبری

بی خوداز خودگشته ام امشب چرا

مست مستم بانوای دلبری

گربرون آیم ازین دردوفراق

می کنم جان فرش پای دلبری

 

 

سروده شاعر: جهان میهن(علمدار)           1392/10/16