دوبیتی های عاشقانه وعارفانه  سروده جهان میهن(علمدار1395)

بده ساقی می از      جام شرابت

که امشب مستم وگشتم خرابت

مرا    درآتش     عشقت بسوزان

که خوش   باشد برای من عذابت

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

*****

کاش این صبح ،صبح وصل ماباشد

یاکه دل مابه وسعت     دریاباشد

کاش نسیمی بوزدوبوی توآورد

که مجنون مست ازبوی لیلاباشد

سروده جهان میهن(علمدار1395)

*****

ما رابا     جام عشقت   آفریدند

به دل نقش رخ ماهت کشیدند

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

*****

گرچه حاصل عشق منو   تو غم است

رشته این عشق تاقیامت محکم است

*****

نگوبی وفائی ، که از توآموختم

هرروزدیده برره آمدنت دوختم 

چنان سنگ خاراسخت شددلم

درهجرتومن اینگونه    سوختم

حدیث عشق من کسی نتوان شنید

که شعله برتمام اندامش افروختم 

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

*****

ازدیده ام رفتی و در دل خانه ات

چه کردی بامن که شدم دیوانه ات

حجاب میان من و تو فاصله هاست

به لوح دل نام تو، خدا گواست 

بیاکه محتاج نقش ونگارروی توام 

اسیرودربندسلسله گیسوی توام

مرابه خاطره ای امش میهمان کن

بیاودردهای کهنه مرا   درمان  کن 

اگرچه مرابه دست بادها سپرده ای 

خوشم که هنوز مراازیاد   نبرده ای

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

*****

منی که به سیم وزردنیا اسیرم

باچه رویی سراغ ازکوی توبگیرم

توآنی که بی بدیلی درهردوجهان 

من آنم که پرده زنی کنار  حقیرم

اگرچه امیدی به کارمن نیست لیک

عشق توای یاربنهفته در  ضمیرم

ای باران رحمت الهی برمن ببار

تشنه جرعه ای آب همچون کویرم

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

******

قسم به رود وماه وستاره

که دلم درهوای توبیقراره

نگارغیب از نظرکی میایی

بیاکه زمستان رفت وبهاره

هوای وصل توبال وپرم داد

هوای تودارم به سینه دوباره

سروده جهان میهن(علمدار1395)

********

بوی بهارو صدای هزار وچلچله

هوای تورا درسینه ام تداعی کرد

امان ازین همه فاصله ،چه کنم

که نصیب منو تو   جدایی کرد

دوباره ترنم  سرسبزی   صحرا

مرابه سوی توای گل هوایی کرد

به وصل تو هردم    امیدوارم

به عشقی که دردلم،خدایی کرد

سروده جهان میهن(علمدار1395)

*****

ای یارکه دور از ما افتاده ای

دل رابه تقدیرخویش داده ای

سروده جهان میهن(علمدار1395)

****

چشمم به راه و درانتظارت

بیاتاشوم عمری خدمتگزارت

سروده جهان میهن(علمدار1395)

 ***

نوبهاران  درره وجامع به تن

از گل لاله زمین گلگون کفن

چشمه ساران جاری از زمین

بلبلان نغمه سرای هرچمن

آن خالق چیره دست وخلاق

جان تازه دادبر دشت و دمن

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

******

عید آمد و بی توندارد صفائی

ای خرم زتوفصل بهاران کجایی

سبزاست زمین زالطاف الهی

کی از پس این پرده غیبت برآیی

جانم به لب آمددرین    روزگاران

من ماندم واین همه داغ جدایی

عیدآمدوبافریاد   اناالحق بیاتو

امسال به عیدمابده حال وهوایی

یاصاحب الزمان(عج)بیاکه امسال

تواولین سین سفرهای دل مایی

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

**************

گرچه آن یاربی وفانگیرد سراغم

ولی هوای وصلش بود درمان فراقم

اگرکه او میل دیدارما ندارد ولیکن

ذره ای کم نشود از اینهمه اشتیاقم

سروده جهان میهن(علمدار1395) 

******

درهوای وصل تو آواره ام

آن رخ مه گونه کردبیچاره ام

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

****

دلادیوانگی  درکوی دلبرکن

مرادرراه اوچون لاله پرپرکن

منم مجنون درین دریای طوفانی

جنونم رابیفزای ومرامجنون ترکن

سروده جهان میهن(علمدار1395)

****

هوای عشق تو دربه درم کرد

مراباوصل خود شادم کن امشب

توخودطعم غریبی راچشیدی

میان خلوتت یادم  کن امشب

اسیرخاروخس کشتم چه گویم

بیاواز قفس  آزادم کن امشب

تویی شیرین قصه های عشقم ای گل

خدایادررهش فرهادم کن امشب

سروده جهان میهن(علمدار1395)

---------

به صبح روز وصل توامیدوارم

برای همین دست بردعا بردارم

بی بدیلی وجهان چون توندید

ای به فدای توتمام ایل وتبارم

اگرچه خزان زده این دورانم

ولی هرروز منتظرفصل بهارم

صبرایوب ندارم بگوچه کنم

به شوق وصل توسرشدروزگارم

 سروده جهان میهن(علمدار1395)

----

دوباره باغ ولایت ثمرداده امشب

به امام دهم خداپسر داده امشب

هرملک باشاخه گلی از نرگس

فریاد الله اکبر  سرداده امشب

به یمن مقدم گل پسر هادی(ع)

عیدی ماراخدامکررداده امشب

آمده تامهدی(عج)موعود ظهورکند

نشانه های موعدمقررداده امشب

رهبرورهنمای ما درهردوجهان

آنچه برای خدابوده میسرداده امشب

تابه دنیاآمدقنداقه اش راگرفت

زهرا(س) وبه دست حیدر(ع)داده امشب

فزون فزون به شادی خویش بیفزا

که وعده شفاعت روز محشرداده امشب

چه باید بخوانمت بااین همه وصف

خدابه ماامام ورهنماورهبرداده امشب

جبرئیل امین باشوروشعف

مژده به شیعه اثنی عشرداده امشب

هرچه دعاکرده ایم از اول عمرتاکنون

به یمن مقدمت خدا اثرداده امشب

روح القدس شه پربه شه پرمی زند

ازآمدن گل زهرا(س)خبرداده امشب

گلی به گلزار ولایت روئیده است

خبراز آمدن باب منتظرداده امشب

به عشق روی او درب میخانه بازاست

می ازباده ساقی کوثرداده امشب

زجام عشق اوبنوش هردم تاتوانی

که پی درپی می تاسحر داده امشب

سروده جهان میهن علمدار1394

ای جلوه نورخدا یاحسن (ع)

معنی جودوسخایاحسن(ع)

امشب تمام ملائک درعرش

باصلوات گویندیکصدایاحسن(ع)

آمدی که دری درصدف شوی

ای یگانه گوهرسامرایاحسن(ع)

هزارشادباش به اهل بیت شما

از مقدمت جهان شده مصفایاحسن(ع)

توآمدی که شیعه بی صاحب نشود

درهمه اوضاع واحوال محیایاحسن (ع)

توکریم بن کریمی وخداکرده کریمت

آوازه عشق تورفته تاثریا یاحسن (ع)

شکوفه های نرگس یکی یکی شکوفاشد

تاکه لب واکردی روی دست بابایاحسن(ع)

سروده جهان میهن علمدار1394

ای که برخلق جهان سرآمدی

ای فرزند رسول خداخوش آمدی

آمدی وپیچیده درفضا

عطروبوی گل محمد ی(ص)

تجلی نورخدادرتوتداعی شده

جلوه ای از نورخدای احدی

فضای آسمانها عطرآگین

از بوی توای دسته گل محمدی(ص)

تومهربانی واجدادت مهربان

تمام خوبیها رابنام خودزدی

آیه آیه قرآن باتومعنا شود

تومعنای قل هوالله احدی

چه بخوانمت که درشان توباشد

همین بس از نسل حضرت محمدی(ص)

نقطه ای سیاه نیست درخصالت

محبوب عالمی ودوراز هربدی

کسی همتایت نشود تاابددهر

برخلق جهانیان زبان زدی

تقسیر آیه های کتاب خدایی

معنی ومفهوم الله صمدی

عیان نمودی رخ ای زیبارو

از گلزار باغ   محمدی (ص)

سروده جهان میهن 1394

کمتربه زیرنیزه ها    دست و پا بزن

یک باردیگه توروخداخواهرتوصدابزن

ببین ترک خورده لبام            ولی توکه تشنه تری

من بین نامحرم وتو               به زیر تیغ وخنجری

من آمدم باسینه ای               خسته وپراز اشک وآه

مادرمون اومده با                  قد خمیده قتله گاه

هی می خونه حسین(ع)من     چرانداری پیراهن

الهی مادرنبینه                افتادی بی غسل وکفن

پاشوببین که دخترت             بهونه تو می گیره

چند روز دیگه خواهرتو        ریسمان به دست واسیره

می خوام ببوسم سرتو        می بینم که سرنداری

ازدل خون خواهرت           خوبه که خبر ندار ی

آتیش زدن به خیمه ها       دامن دخترت می سوخت

به زیر تازیانه ها              جگرخواهرت می سوخت

*****

سروده جهان میهن 1394

اگرچه بلبل نغمه سرای ای چمنم

با آوای خویش روشنائی هرانجمنم

عاقبت اسیرتیره تراب خواهم شد

به خاک خواهم سپرد جان وتنم

در آن دم که ملک مرگ سوال پرسد

گویم که خادم اهل بیت زدولت حسنم(ع)

در آن دمی که خانه قبربرمن تنگ شود

ازتاریکی بترسم ووانشود  سخنم

گویم عمری گریه کن اولاد رسولم

نوکروغلام حسین (ع) شاه بی کفنم

سروده جهان میهن (علمدار)1394

ای که از کوچه های عاشقی میگذری

به گدایان درت     کن نظری

به شوق وصل تومن پارجایم

به فریادم برس که خیلی تنهایم

این روضه خوان فاطمه(س) بیا

هستی وآرام جان فاطمه(س)بیا

بیا که عالم از فتنه ها پرشده

بیاکه شهرباظلم دمخور شده

تمام عمرتوراصدازدم بیا

نگاهی کن به حال بدم بیا

مرالایق لحظه دیدارم کن

بیاوازخواب غفلت بیدارم کن

اگرچه علمدارنشد لایق دیدارت

شکرلله که به لب دارد اشعارت

 سروده جهان میهن (علمدار)1394

خداکند که این جمعه بیایی

      ای منتقم خون حسین(ع)کجایی

تمام عمرم به هوای   توسرشد     

   من ماندم و این  داغ جدایی

مارازدعای خیرت محروم مساز

درآن سحری که غرق  دعائی

به محفل عشاق دمی  بیا

پای منبرت نشستن دارد صفایی

ای منتقم دردهای دل شیعه

مدینه یا نجف یا   کربلایی

سروده جهان میهن (علمدار)1394

*****

ولادت پیامبر(ص)

اگراسلام شده زبان زدخاص وعام

چون محمد(ص) پیمبراست وعلی(ع)امام

همانی که خاتم پیغمبران است آمد

معنی جود و کرم و احسان است آمد

همانی که رب جلی به او بنازد

معجز کتاب خدا قرآن است آمد

همانی که هدف خلقت حق باشد

به دستش چرخ زمین وزمان است آمد

همانی که نامش افتخار  عالمست

همانی که اسمش در اذان است آمد

همانی که علی (ع) دست پرورده است

واین افتخار ماشیعیان است آمد

همانی که کفرشرمنده اخلاقش شد

تاروز حشراین جمله عیان است آمد

ای جمال حق تعالی درتوتداعی

از بس مقام داری بهترین پیمبرخدائی

به عشق توشوروحالی خدابرماداده

به به ببین آمنه چه گل پسری زاده

مست جام ولای او می شویم ما

بریز ساقی به ساغرمی تابنوشیم باده

مجنون شود وآواره صحرا گردد

هرکسی که دل به سرزلف تو داده

چه جمالی ، چه کمالی ، بی مثال

بادیدن روی تویوسف از چشم افتاده

غبطه می خورند برتومعاویه صفتان

از بس که درزندگی خویش بودی ساده

آمده محمد(ص) که فخرزمین باشد

زبعد اوفقط حیدر(ع)امیرالمومنین باشد

آمدی وجمع پیغمبران زیر لوای تو

خلق کرد خداهردوجهان رابرای تو

ماربچرخانید به دور قنداقه او

جان تمام عالم یامحمد(ص)فدای تو

توپیغمبرآخرالزمان مائی وما

اگرشیعه شدیم فقط بادعای تو

خلیفه برحق بعد توفقط علیست(ع)

توبرای علی(ع)وعلی (ع) برای تو

آمدی وخدایان کفربرزمین افتاد

ثابت کردی نیست خدایی غیرخدای تو

 سروده جهان میهن (علمدار)1394

شعرولادت پیامبر(ص)

هرآنچه داریم ما از جمال محمد(ص) است

اسلام خود مدیون کمال محمد(ص) است  

ای بنازم اذانی که در آن نام توست

بهترین اذان برای ما اذان بلال محمد(ص) است  

حرام محمد(ص) حرام الی یوم القیامه

بالاترین حلال برای ما حلال محمد(ص) است  

هرآنچه داریم مادردوجهان بدانید

منشاش از چشمه پاک وزلال محمد(ص) است  

درشب میلاد اوجبرئیل بال وپرزند

جبریل امین خود محتاج بال محمد(ص) است  

آمدوجاهلیت را خاتمه داد او

افتخاردین ما اعتدال محمد(ص) است  

سروده جهان میهن (علمدار)

امام زمان (عج)

به صحن وسرای دلم قدم بگذارکه خونست

دلم درهوای  دیدن روی تو مجنون    ست

به کدامین  سرای به دنبال  توای یار آیم

ای مسیحای عشق اثرده برحال    دعایم

توکه پاکتراز پاکی و      ومن بدم

بادست خالی آمدم مکن   ردم

توبه کردم ودل شما   را شکستم

شکرلله که سرسفره  توهستم

حالاکه دست مراگرفتی ای شاه

بخاطرمادرت بگذرازاینهمه گناه

سروده جهان میهن(علمدار)دیماه1394

ای خدارا آیت     آمد

آیه های رحمت آمد

رحمت للعامینو

دستگیرامت آمد

جلوه گرشد-نوراحمد(ص)

آیت حق -یامحمد (ص)

یامحمد (ص)4

شد نمایان نور داور

بانی آیات     کوثر

آمده عزت اسلام

عشق زهرا(ص)عشق حیدر(ع)

جلوه ای از-هی سرمد

آیت حق -یامحمد(ص)

یامحمد (ص)4

رحمت للعالمین او

حق رادرآستین او

بانی خلق  سماء و

بانی خلق زمین او

زینت عرش-آمد آمد

آیت حق - یامحمد(ص)

یامحمد (ص)4

آخرین پیغمبرآمد

رهنماو رهبر آمد

اهل عالم بدانید

عالمی راپدرآمد

آمدیم ما-رامکن رد

آیت حق -یامحمد(ص)

یامحمد (ص)4

سروده علمدار(جهان میهن) دیماه 1394

شعرولادت حضرت رسول (ص)

دوباره امشب دست به دامان توائیم ، یامحمد(ص)

درشب میلادت      مهمان     توائیم ، یامحمد(ص)

تمام             افتخار       ما    اینست    تاقیامت

که ما از نسل سلمان         توائیم ،یامحمد(ص)

فرمودی علی(ع) وشیعیانش    نروند    به دوزخ

ما  همه از شیعیان            توائیم ،یامحمد(ص)

بی سروسامانیم و      سرو  سامان   بده مارا

ماهمه بی سروسامان   توائیم ،   یامحمد(ص)

ای رحمت للعالمین     عنایتی کن        برما

درپی دارو    درمان      توائیم ،   یامحمد(ص)

ای که  کلام  خدا بادست    توجاری شده 

ما   زیر سایه قرآن    توائیم ،       یامحمد(ص)

شکرلله    شاملم شدامشب       رحمتت

دعوت به سر  خوان   توائیم ،     یامحمد(ص)

سروده علمدار(جهان میهن)دیماه 1394

ولادت حضرت رسول(ص)

منی که باولای تو انسی دگردارم

خداراشکرکه امشب   پدر    دارم

بی تو شبم به سرنشود، بی  تابم

دیده بر ره آمدنت تابه سحر   دارم

تورا خوانند رحمت  للعالمین

من بسوی دست شمانظردارم

اگرچه اسیراین شب ظلمانی ام

خداراشکردرین آسمان قمر دارم

مرامیان صحن مدینه دعوت کن

هوای دیدن قبرشمارابسردارم

آمی که رهروراه شما  باشیم

نظرکنیدجمال محمد(ص)پیمبردارم

آمدی امشب که ره را نشانم  دهی

ببینید که دیگررهنماو رهبردارم

سروده علمدار(جهان میهن ) دیماه 1394

 شعرولادت حضرت رسول(ص)

آنکه   عالم را  ثمر است

تمام عالمیان راپدراست

درشب ظلمانی ظهورکردتا

بدانند به آسمانها قمراست

هرکه اوراابترخواهد فهمید

اونه،بلکه خویش  ابتراست

برای شیعه همین کافیست

که شاگرد درسش حیدر(ع)است

اگراین راهم نادیده بگیرند

فقط علی(ع) داماد پیمبر(ص)است

آمدی تاکه مازهرائی(س)شویم

فاطمه(س)معنی آیات کوثراست

ای فرعونیان زمانه  بدانید

 ازنسل محمد(ص)شعیه اثنی عشراست

چه شبی ست امشب  بنازم

هم تولدمحمد(ص)وهم تولدجعفر(ع) است

سروده جهان میهن (علمدا) دیماه 1394

تاقدم نهادی     ای محمد(ص)  برزمین

به یمن مقدمت چراغان شدعرش برین

به صبح روز تولذت جهان دگرگون   شد

ایوان مدائن برزمین افتادوسرنگون شد

تو آمدی و آتشکده ها    خاموش   شد

لب واکردی و جبرئیل سرتا پا گوش شد

چه بخوانم توراکه خوانند رحمت للعالمین

همین بس که گفته اند تورامحمد(ص)امین

توآمدی که علی(ع)   امام   شود

برخلق جهان حجت  تمام   شود

تو آمدی که عزت دهی رعیت را

اسلام آوردی پایان دهی جاهلیت را

توآمدی که معاویه صفتان  رابرچینی

به به چه پیمبری و    عجب   دینی

جلوه نورخدا گشته عیان ای مسلمین

آمده پیغمبره عشق، رحمت للعالمین

سروده جهان میهن(علمدار) دیماه 1394

عمریست منم غلام    درت    ، آقاجان

نه تنهاغلام بلکه    نوکرت ،    آقاجان

به آسمان دلم تو آفتابم ، آقاجان

نه تنها آفتاب بلکه اربابم، آقاجان

تمام عمربه شوق دیدارت ، آقاجان

درپی توبود عبدگنه کارت ،آقاجان

مرابه وصل خویش شادم کن آقاجان

از بند گناه ومعصیت آزادم کن آقاجان

مرابعنوان نوکرت قلمدادم کن آقاجان

میان نمازت امشب یادم کن آقاجان

باکوله باری ازگنه آمدم بپذیرم آقاجان

چگونه بگویم به عشق تواسیرم آقاجان

آمدم تاحاجت خویش بگیرم آقاجان

تورانبینم وعاقبت  بمیر م   آقاجان

سروده جهان میهن (علمدار) 1394دیماه

اگرچه اسیردنیای بی وفایم

ولی بردراین خانه    گدایم

اگرچه اسیر  گناه     بسیارم

به   داغ   عشق   تو  مبتلایم

ای رحمت الله الواسعه ،امام عشق

کی اثر    می دهی   برسوزدعایم

بارها   زمین خوردمودستم گرفتی

همیشه وهمه جاداشتی هوایم

مرابه وصل خویش نائل کن دمی

توپیش منی ومن  از تو    جدایم

ای منتقم خون حسین(ع)مهدی جان(عج)

چه می شود ببینم زائر کرببلایم

سروده جهان میهن (علمدار)1394دیماه

دوباره موسم عشق وعاشقی یار است

بزن به طبل شادی که  فصل بهاراست

به روی شاخه های گل      امشب

نغمه و  آوای بلبلان و هزار است

ظهورکرده   تجلی حق   تعالی

میلاد بهترین بنده پرورگار است

هدف خلقت حق ظهور کرده

اومحمد(ص)گرداننده روزگاراست

آمده تاعزت دهد به دختران عالم

مجری بهترین وناب ترین افکاراست

اوست رحمت للعالمین وبهترین خلق

گدایانی همچومن روسیاه بسیاراست

آمده تادستگیری نماید از  امتش

به روز محشرامیدعبدگنه کار است

سروده جهان میهن(علمدار)94/10/6

از بس که زدم   به هر   دری

دیگر   نمانده   مرا  بال و  پری

ای چهل چراغ    عالم  هستی

ای    به   خلقت   عالم گوهری

دوازدهمین   اخترآسمان عشق

شفیع مابه به صحرای محشری

عنایتی    کن    و  دست مرابگیر

خدا    آفریده    مرا    بهر   نوکری

دلم هوای  صحن شمادارد امروز

چه می شودبه سامرا مرا   ببری

دمی نشینم وهمدم مهدی(عج)شوم

گریه کنم برای غربت امام عسکری(ع)

سروده جهان میهن(علمدار) دیماه 1394

به شوق وصل    تو بی تابم

به غیرتوکسی ندارم،دریابم

اگرلایق دیدارنمی دانی  مرا

لااقل یک شب بیا به خوابم

مرابحال خویش وامگذار  دمی

به همه گفتم که توئی اربابم

عنایتی کن از   کرم  امشب

مرابه غلامی خویش کن انتخابم

مراازین شب ظلمانی  ببر

ای به شبهای ظلمانی مهتابم

اگرچه اسیرگناه   بسیارم

اگرچه غرق این   گردابم

بگیر دست مرا ازکرم امروز

توئی به آسمان عشق آفتابم

خوشابحال سیصدوسیزده یارت

چه می شودببینم من زاصحابم

تمام شد عمرعلمدار  و گفت

بیاو بافراقت اینقدرنده عذابم

سروده جهان میهن (علمدار) دیماه 1394

درمدح حضرت علی (ع)

عمریست غلام کوی  حیدرم (ع)   بدانید

باافتخار  به درگاه او   نوکرم       بدانید

مردن  به پای او هزار بار خوش است

به فدای او   پدر  و  مادرم    بد انید

اگرچه لایق   غلامی  درش نیستم

خوشم که  غلام قنبرم      بدانید

به شوق ایوان  طلایش    زنده ام

دیدن نجف است آرزوی آخرم بدانید

بی خود زخود  شدم ملامتم  مکن

مست از باده  ساقی کوثرم بدانید

گره خورده با ولایش  زندگی  من

علیست حساب وکتاب ودفترم بدانید

دست توسل زدم  به دامان حیدر(ص)

که اوست امیدروز محشرم بدانید

به حقی که ازاوغصب شده است

جاریست اشک از بصرم بدانید

جگرم سوخت  چون  تادم آخر

میگفت به یاددیوارودرم بدانید

مرانکشت ضربت    ابن ملجم

قاتلم شدقصه های همسرم بدانید

میان خانه بودم و درآتش  گرفت

تمام عمر بیاد آن گل پرپرم بدانید

بادست خویش  اورا درقبرگذاشتم

ولی شرمنده از روی پیغمبرم بدانید

سروده جهان میهن(علمدار)دیماه 1394

شعرتسلیت یاصاحب الزمان(عج)

ای امام عشق،امام انس وجان

روشنی بخش زمین و آسمان

در عزای پدرت    غم   داری

دیده ات از قصه هااشک فشان

دسته دسته ملائک گویند درجنان

تسلیت  یا  صاحب  الزمان(عج)

نسیت یاری ، بین امت تو

شکسته ام بارهاحرمت تو

امشب برای پدرگریانی،ولی

اوگریه می کندبرای غربت تو

مادرت  می گوید باآه وفغان

تسلیت  یا  صاحب  الزمان(عج)

از زهرجفابه خودپیچیدپدرت

آتش زدناله های اوبرجگرت

تشنگی امانش بریدوگفت العطش

دوباره خاطرات کربلاآمددرنظرت

دوباره مادری آمد باقدکمان

تسلیت  یا  صاحب  الزمان(عج)

اگرچه به زانوگرفته ای سرش

رمقی دیگرنداشت پیکرش

اگرچه مقابل چشمت جان داد

ولی آنجانبود دیگرخواهرش

به یاد زینب(س)وقصه های بی امان

تسلیت  یا  صاحب  الزمان(عج)

سروده جهان میهن(علمدار)آذرماه 1394

گر  صبح علی الطوع  یادت نکنم   ، چه کنم 

بابردن نام زیبایتان  شادت نکنم  ، چه کنم

با ولای تو شیر  داده مادر  مرا

سرپیش توخم بهرارادت نکنم ،  چه کنم

هر روز  وشبم به یاد   تو می گذرد

بااینهمه عشق  عادت نکنم، چه کنم

درآن روزی که دستم کوتاست از همه جا

گریاد تو درروز قیامت نکنم ، چه کنم

وعده بهشت دادی وبه   شوق آن

از دستورشما اطاعت نکنم ، چه کنم

هرکجا از پا فتادم  دستم   راگرفتی

حالا  باشما رفاقت نکنم ، چه کنم

گناه کردم وبارها بهرم اشک ریختی

اگر حال تورا رعایت نکنم ، چه کنم

درآن دم که تنها میان خانه قبرم می گذارند

اگر تو را من صدایت نکنم ، چه کنم

سروده جهان میهن (علمدار) 1394 آذرماه

شعرروضه امام حسن عسگری (ع)

امشب نشسته غبارعم به رخسارت

فدای قلب شکسته وسینه غمبارت

چه کردزهرباتوکه اینگونه  بی تابی

کجاست مهدی(عج)که آیدبه دیدارت

سرت به زانوبگیرد ودلجوئی کندتورا

مرهمی شودبه قلب شکسته وبیمارت

کناربسترت، اوبرای توگریه می کندو ولی

توبرای اواشک می ریزی باچشم خونبارت

غربت نصیبت می شود بعدمن پسرم

میان اینهمه عشاق کسی نیست یارت

نه تنهامهدی(عج)بلکه فاطمه(س)از جنان

امشب بادیده ترآمده و گشته عزادارات

سروده جهان میهن(علمدار)آذرماه 1394

شعرامام زمان (عج) مدح

خواستم یار با   وفای توباشم     ولی نشد

گریه کن روضه های توباشم        ولی نشد

به غیرتو       رو  زدم یک     عمر     من

خواستم محتاج دعای توباشم ولی نشد

اگرچه دل    همگام  شمانشد  یک دم

خواستم فقط برای توباشم   ولی نشد

سعی کردم به مجلس نامحرمان  نروم

زیرپرچم ولوای  توباشم   ولی نشد

قدت از گناه بسیارمن خمید وتاشده

خواستم یک عمرعصای توباشم ولی نشد

اگرچه می خواستم چون زهیر و مسلم

درراه عشق فدای توباشم   ولی نشد

سروده جهان مهین (علمدار)1394

شعرمدح

یا    مرابه گدائی درت نائل کن

یاکه مولاعبدکوی ابوفاضل کن

گرشودغیراین  ،  مردن   بهتر   است

بهترین منسب همین باری نوکراست

ای امیردلها، گل     نرگس بیا

تاکی بخوانم   این معزالاولیا

بخاطر آن مادری که پشت در

زمین خوردمحسنش شدپرپر

بیا  و      یک دم کمک مادرکن

فکری برای غربت حیدر(ع)کن

میان کوچه ها ریسمان   به دست

دشمن حرمت زهرا(س)شکست

بیا   که     باب تازیانه    خوردن وانشود

پشت درب خانه فاطمه (س)تنهانشود

بیاکه مقابل چشمان       دختری

تازیانه نزنندو  زمین نیفتد مادری

سروده جهان مهین (علمدار)1394

شعربرگشت از کربلا

آمدم از کوی یارباشوروشین

من زیارت کرده ام قبرحسین(ع)

آنجایی که دارد حال وهوایی عجیب

سامرارفتم کنارقبر مولایی غریب

ازدحام جمعیت حال وهوایی خاص داشت

شوروحالی حرم حضرت عباس (ع) داشت

گوئیا محشرکبری  بپا شده بود

مامن عشاق بسیارکربلاشده بود

یادطفلان حسین(ع)بودم درخیمه گاه

خون دلهاخورده ام من درکنار قتله گاه

گرچه زهرا(س)بود میزبان زائران پسرش

جگرم پاره پاره شده بایاد ناه های مادرش

هنوز می آمد صدای گریه های حضرت رباب

که می گفت پسرم عمومی آیدآرام بخواب

اربعین بودوخواهری میهمان برادر

گریه می کرد و بامشت می زدبه سر

می گفت برخیز واز من بپرس هرسوالی

از دخترت نگوکه آمده ام بادست خالی

میان خرابه های شام کنار    سرت

آنقدرگریه کرد تاجان داد    دخترت

سروده جهان میهن(علمدار)1394

شعراربعین

شکرحق من زائرکوی حسینم(ع)

عاشق ودلداده روی حسینیم(ع)

ازدعای خیرمولایم رضا(ع)

عازمم من ، عازم کرببلا

بین زوارحسین(ع) مفتخرم

که پیاده می روم من به حرم

گرچه از شوق حرم دل بیقرارم

من تمام ره به فکرتونگارم

من ستون های ره عشق می شمارم

تا میان صحنت آقا    پا     گذارم

سروده جهان مهین(علمدار)1394

عکس های اربعین 1394

امام زاده یحی میامی مشهد

اربعین 94 به سمت کاظمین

اربعین 94 شهرسامرا

شهرسامرا

حرم آقا امیرالمومنین (ع)

حرم امام علی(ع)