کمتربه زیرنیزه ها دست و پا بزن
یک باردیگه توروخداخواهرتوصدابزن
ببین ترک خورده لبام ولی توکه تشنه تری
من بین نامحرم وتو به زیر تیغ وخنجری
من آمدم باسینه ای خسته وپراز اشک وآه
مادرمون اومده با قد خمیده قتله گاه
هی می خونه حسین(ع)من چرانداری پیراهن
الهی مادرنبینه افتادی بی غسل وکفن
پاشوببین که دخترت بهونه تو می گیره
چند روز دیگه خواهرتو ریسمان به دست واسیره
می خوام ببوسم سرتو می بینم که سرنداری
ازدل خون خواهرت خوبه که خبر ندار ی
آتیش زدن به خیمه ها دامن دخترت می سوخت
به زیر تازیانه ها جگرخواهرت می سوخت
*****
سروده جهان میهن 1394